«امنیت از دیدگاه حکومت اسلامی»
فرامرز دادرس فرامرز دادرس

 

 پژوهش‌گر و کارشناس اطلاعاتی

دیدگاه حکومت اسلامی درباره امنیت، دیدگاهی دینی و بر پایه رهنمودهای قرآنی، سنت پیامبر و خلفای پس از وی و احادیثی از امامان شیعه می‌باشد.

اسلام، دین حکومتی است و حفظ امنیت و آرامش مومنین را در هر دو جهان «دارفانی و دیار باقی» از وظایف خود می‌داند، بنابراین نمی‌تواند پیرو نظریه ایجابی باشد، نظریه ایجابی هرگاه ایجاب کند بر مبنای نیاز جامعه دگرگون می‌شود، در حالی که قوانین الهی و شرعی، سلبی، قطعی، لازم الاجرا و لایتغییر است.

تهدیدات امنیتی در دوران پیامبر اسلام برپایه دو محور بودند، درآغاز در مکه، مردم قبیله قریش تهدیدی برای موجودیت پیامبر اسلام و دین او به‌شمار می‌رفتند، پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه، یهودیان نیز به گروه نخست پیوستند، اگر به سیاست امنیت ملی در جمهوری‌اسلامی نیک نگاهی بیندازیم  به‌خوبی در می‌یابیم که سیاست امنیتی جمهوری اسلامی در راستای سیاست امنیتی پیامبر اسلام می‌باشد، دشمنی با یهودیان هنوز دنبال می‌شود و با رخدادهای تابستان گذشته، این بار مردم ایران جای قریشیان را گرفته‌اند. اصولن فلسفه وجودی پیدایش حکومت‌ها و ادیان درجهان، برقراری و تضمین امنیت مردم در دنیا و آخرت عنوان شده است.

حکومت‌ها وظیفه حفظ امنیت اجتماعی و آسایش مادی مردم در جهان زندگان را به‌دوش دارند و ادیان مدعی برقراری آرامش روحی مومنین در جهان زندگان، و آسایش و خوشنودی آنان در جهان پس از مرگ می‌باشند.

آن‌گاه که حکومت دنیوی به دست دین‌مداران می‌افتد، امنیت کشور بر پایه باورهای دینی بنیان گذاشته می‌شود، قوانین دینی با واقعیت‌های روز سازگاری ندارند و حکومت دینی برای بقای خود رهنمودهای عارفانه را کنار گذاشته و به خودکامگی روی می‌آورد، در نتیجه بحران امنیت در جامعه به‌وجود آمده و مردم از دولت روی‌گردان شده و دشمنان از نارضایتی مردم سود برده و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کشور وارد خواهند ساخت.

پس از برپایی جمهوری‌اسلامی در ایران، روحانیون به دو دسته تقسیم شدند، اکثریت آنان به حکومت وابستگی دارند و شمار اندکی به زحمت و با تحمل فشارهای گوناگون از سوی دستگاه‌های حکومتی توانسته‌اند تا اندازه‌ای حساب خود را جدا کنند. پس از ماجرای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2009، شمار دیگری از روحانیون به عنوان اعتراض از حکومت فاصله گرفتند.

نمونه بارز حکومت دینی در ایران پیش از اسلام، امپراتوری زرتشتی ساسانیان بود، سرانجام این ابر قدرت زمانه و ارتش با شکوه پارسیان نتوانست در برابر حمله مشتی مسلمان پابرهنه ایستادگی نماید و فرو پاشید، درسال‌های پایانی دوران ساسانیان ناخرسندی هم‌گانی بجایی رسیده بود که ایرانیان به سادگی فریب وعده‌های آزادی و برابری مسلمانان را خوردند و در برخی از بخش‌های مرزی کشور به پیش‌واز غازیان اسلام شتافتند. وعده‌های فریبنده هیچ‌گاه عملی نشد، چنان بلایی بر سر ایرانیان نازل شد که هنوز در آستانه سده بیست‌و‌‌‌یکم میلادی نتوانسته‌اند از زیر یوغ‌بردگی حکومت اسلامی بیرون آیند.

بخش فارسی تارنمای «بی‌بی‌سی» در هشتم نوامبر 2010 برابر 17 آبان 1389 نوشت: «سیدحسن‌نصراله» دبیر کل حزب‌اله لبنان در یک سخنرانی گفت «آن‌چه در ایران هست تمدن اسلامی است. آن‌چه در ایران هست دین «محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری» (اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام) است و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی پدردرپدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است. نصراله  افزود؛ رهبر کنونی جمهوری‌اسلامی، حضرت‌امام‌»خامنه‌ای» هم سیدقریشی است ، و پسر هاشمی و پسر پیامبر خداست، پسر «علی‌ ابن ‌ابی ‌طالب و فاطمه ‌زهرا» است که این‌ها عرب هستند».

 پس از برپایی جمهوری‌اسلامی در ایران، روحانیون به دو دسته تقسیم شدند، اکثریت آنان به حکومت وابستگی دارند و شمار اندکی به زحمت و با تحمل فشارهای گوناگون از سوی دستگاه‌های حکومتی توانسته‌اند تا اندازه‌ای حساب خود را جدا کنند. پس از ماجرای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2009، شمار دیگری از روحانیون به عنوان اعتراض از حکومت فاصله گرفتند.

آیت اله خامنه‌ای رهبر انقلاب، امنیت ملی را در ایمان و اعتقاد به اسلام می‌داند. خامنه‌ای در دیدار وزیر امور خارجه و روسای نمایندگی‌های جمهوری‌اسلامی ایران در خارج در تاریخ 25 مرداد 1379 گفت: «ایمان و اعتقاد اسلامی، حصار امن امنیت ملی است، نشان دهنده قدرت ما هم هست، تامین کننده سلامت اجتماعی ما هم هست، تامین کننده روابط صحیح اجتماعی ما هم هست، تامین کننده نظام اقتصادی ما هم هست و می‌تواند باشد. اسلام برای ما یک مجموعه کامل است.»

سخنان خامنه ای ازنظر کارشناسی بی‌ارزش است و هیچ پیوندی با اصول بنیادی در بحث امنیت ملی ندارد و تضمین کننده امنیت ملی کشور نمی‌باشد. گفتار خامنه‌ای یادآور سخنان روضه خوانان روی منابر می‌باشد که می‌کوشند همه نیازهای یک جامعه را با نوش داروی اسلام درمان بخشند.

از نظر «محمود احمدی نژاد» رییس جمهور اسلامی، امنیت ملی در کشمکش و درگیری با قدرت‌های بیگانه خلاصه می‌شود، وی در تاریخ 13 آبان 1389 در جمع نخبگان و فرهیختگان استان خراسان شمالی گفت: «بالاترین سطح امنیت ملی وقتی به دست می ‌آید که در بالاترین جای‌گاه با قلدران عالم درگیر شویم.» «روزنامه آفتاب»

تاکنون ازیک رییس کشور مسوول چنین سخنانی شنیده نشده است و در این‌جا این پرسش پیش می‌آید، آیا درگیری و تنش با «قلدران» یعنی قدرت‌های جهانی، ایمان و اعتقاد به اسلام، تامین کننده امنیت ملی ایرانیان، سلامت، روابط صحیح اجتماعی و نظام اقتصادی کشوراست؟ با نگرش به این تعاریف، آیا ایران از امنیت ملی برخوردار است؟

در پانزدهم آبان ماه 1389، «محمد نوری‌زاد»، فیلم‌نامه‌نویس، عضو گروه فیلم‌سازی جهادسازندگی و روزنامه‌نگار که پیش از زندانی شدن از مدافعان سرسخت آیت اله خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی بود، در بخشی از پیام خود از درون زندان به مردم ایران نوشت: «در بند ۳۵۰ زندان اوین، یک‌صدو پنجاه جوان و پیر به جرم اقدام علیه امنیت ملی، زندانی‌اند. من با اطمینان و از سر صدق می‌گویم که امنیت ملی ما در جاهای دیگر و توسط کسان دیگر آسیب دیده و می‌بیند. این افراد را می توان در کنار آقای احمدی‌نژاد و هم با خود ایشان دید، و هم در مجلس سست، و هم در دستگاه قضایی که چیزی به اسم شوخی را در قامت قضاوت به مردم قالب می کند.»


February 21st, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی